صعود سال  1975 تیم انگلیسی بر روی دیواره جنوب غربی اورست  یکی از درخشانترین برگ های تاریخ کوهنوردی اورست است . صعودی که نشان داد برنامه ریزی صحیح - امکانات به همراه سرپرستی مناسب و صد البته توان نفرات در رویارویی با سختی ها  می تواند از غیر ممکن  ممکن بسازد.

بعدز از ایکه اورست این مرتفع ترین کوه جهان از هر چهار یال اصلی صعود شد کوهنوردان پرتلاش و پیشرو در جستجوی راه های صعود نو و مسیرهای دشوار تر برآمدند. در تاریخ کوهنوردی همواره شاهداین امر بوده ایم که کوهنوردان در پی هر تلاشی و هر پیروزی بدنبال تلاشی سخت تر و مسیری دشوار تر هستند. تمام تیم هایی که به قصد صعود اورست وارد بخش جنوبی این کوه عظیم شده بودند از پای این جبهه رفیع عبورنموده بودند و به خوبی از ارزش تلاش و دشواری های آن آگاهی داشتند.

جبهه جنوب غربی اورست صعودی تکنیکی را از ارتفاع 6000 متر تا خود قله در برابر کوهنوردان قرار می داد. برای صعود این جبه آن ها می بایست از تمام تکنیکهای کوهنوردی فنی - سنگنوردی و یخنوردی بهره بگیرند . بخش "نوار صخره ای " در ارتفاع بین 7300 تا 8500  متر دشوارترین بخش صعود محسوب می شد.  اولین کوهنوردانی که به این جبهه حمله نمودند کوهنوردان ژاپنی بودند که تلاش انها در پای نوار صخره ای بی نتیجه ماند . یک تیم بین المللی به سرپرستی " دکتر کارل هرلیخ کوفر" نیز تلاش ناموفقی بر روی این جبهه انجام داد و کوهنوردان انگلیسی در سال 1972 به سرپرستی کریس بانینگنون توانستند تا ارتفاع نردیک به 8000 متر از آن بالا بروند اما همواره این جبهه جنوب غربی بود که پیروز باقی می ماند.

در سال 1975 " کریس بانیگتون " مجددا تصمیم به حمله و صعود این جبهه گرفت . وی توانست موافقت بانک برکلی را در لندن برای پشتیبانی مالی از این صعود را جلب کند . تیم او متشکل از بهترین کوهنوردان آن روز انگلستان بود و وی فصل پس ار مونسون " پاییز" را برای صعود جبهه انتخاب کرد. شیوه انتخابی او برای صعود " روش محاصره ای " بود.

بعلت شیب بسیاز زیاد این جبهه و نبود هیچ جای صاف بر روی آن یکی از اعضای تیم بنام " هامیش مک اینز " چادر های قفسه ای را طراحی نمود که  بر روی سطوح شیب دار امکان نصب داشتند . تیم بزرگ انگلیسی  وارد منطقه شد و توانست با تلاشی در خور مسیر را تا پای دیواره صخره ای بازگشایی نماید.

صعود از سخت ترین بخش نوار صخره ای کار دو تن از اعضای اسکاتلندی تیم " نیک استوارت و برایان توت"  بود که توانستند به عبور از یک بخش کلاهکی راه خود را از میان این تکه باز کنند. صعود این تکه از مسیر دشوارترین صعودی بود که تا آن زمان در ارتفاع انجام گرفته  بود. آخرین کمپ تیم در ارتفاع 8300 متری در پایین نوار زرد بر قرار می شود و "داگ اسکات و دوگال هستون " موفق می شوند زحمات تیم را به ثمر رسانده و قله را در هوایی رویایی و بسیار صاف صعود کنند. آنها در ساعت سه بامداد تلاش خود را برای صعود آغاز می کنند و در حوالی غروب به قله اورست می رسند. هنگام بازگشت و بعد از قله جنوبی اورست بعلت فرا رسیدن شب آنها بدون چادر و کیسه خواب  در رتفاعی حدود 8700  متری در یک حفره برفی بیواک می کنند . تا آن زمان هیچکس در چنین ارتفاعی شب را سپری ننموده بود. خوشبختانه فردا صبح در هوایی مناسب آن دو به چادر خود بر می گردند. و به این صورت جبهه جنوب غربی اورست تسلیم اراده کوهنوردان می گردد.

با توجه به وجود امکانات و هوای مناسب " بانیگتون" تصمیم می گیرد چهار نفر دیگر را راهی قله کند. سه کوهنورد و یک شرپا.

تیم چهار نفره با کمک طناب های ثابت خود را به آخرین چادر می رساند و صبح روز بعد حمله خود را در قالب دوتیم دو. نفره به سمت قله آغاز می کند. بعلت پرت شدن کرامپون یکی از نفرات تیم دوم او به چاد رباز می گرد و همراه او " میک بورک " راه را به تنهایی به سمت قله ادامه می دهد. بین او و تیم جلویی فاصله زیادی افتاده بود

تیم اول که شامل یک کوهنورد و یک شرپا بود در هوایی نه چندان مناسب موفق به صعود قله می شود. آنها در بازگشت و بعد از " پله هیلاری "  دوستشان میک بورک را می ببند که به تنهایی به سمت قله در حال حرکت است . او به آنها پیشنهاد می کند با هم به قله برگردند. ولی آنها دو چندان مایل به این کار نبودند. " پیت بوردمن " به او می گوید بر روی قله جنوبی منتظر تو خواهیم بود.

و از هم جدا می شوند.

بوردمن " بیش از دو ساعت بر روی قله جنوبی به انتظار می ایستد. او می گوید هوا هر لحظه بدتر می شد وگویا تمام بادهای آسیا بر روی قله اورست مشغول وزیدن بودند. یک لحظه ابرها کنار می روند و او در مسیر هیچکس را نمی بیند. هوا رو به تاریکی می رفت و بارش برف آغاز شده بود. او باید تصمیم می گرفت .

تصمیمی  بسیار سخت .

ایستادن به امید برگشت دوستش یا رفتن به پایین .

مسیر برگشت آن ها اصلا مسیر ساده ای نبود. دهلیز زیر قله جنوبی و بعد تراورس از روی سنگ های یخ زده به سمت چادر. شرپای همراه او نیز چندان وضعیت خوبی نداشت .

بماند یا برود.......

با خود می گوید 10 دقیقه هم صبر می کنم . و پس از این ده دقیه بسیار سخت . و او تصمیم خود را می گیرد.

برگشت و جنگ برای زنده ماندن .

در مسیر برگشت کرامپون " پرتمبا" باز می شود. دو باز بهمن به آنها اصابت می کند و یکبار پرت می شوند و بالاخره در تاریکی مطلق خود را به چادر می رسانند. " بوردمن " می گوید به داخل چادر خزیدم و بی اختیار  هق هق گریه کردم .

برای خودم و برای میک

میک بورک هرگز باز نگشت ......

 

 

 

 

 

 

شرح این صعود در کتابی  تحت عنوان اورست مسیر دشوار توسط کریس بانیگتون به رشته تحریر در آمده است . نسخه  فارسی آن در ایران با همین نام با ترجمه آقای مسعود هدایت نسب در سال 1370 توسط شرکت ایران کوهرو به چاپ رسید.