به بهانه مطلب رضا زارعی جان پناه بی نور

آیا شب مانی بر روی دیواره مشکلی لاینحل است و آیا شب مانی بر روی دیواره مترادف است با عذاب؟

من در زمانی جذب صعود های بلند دیواره ای شدم که دیواره نوردی ایران در حال گذار از صعود های کند و چند روزه به دوران صعود های سریع و سبکبار بود. و چه مکانی بهتر از دیواره شمالی علم کوه برای تجربه این فرآیند.

تا قبل از سال های آغازین دهه 60 صعود دیواره علم کوه مترادف بود با صعودی سخت با چندین شب مانی و محل های سنتی شب مانی طاقچه فرانسویها – طاقچه قمقمه و یا سکوهایی بود که کوهنوردان باشگاه دماوند در سال 56 بر روی آن نصب کرده بودند.

در سال 63 اولین تیم ایرانی ( آقای سعید اردبیلی و همطنابش) موفق شدند دیواره را در مدت زمان 15 ساعت صعود کنند که خود نقطه عطفی بود در کارنامه سنگنوردی ایران .

اما تاثیر گذار ترین سال های صعود و شاید آغاز دوران طلایی سنگنوردی ایران را می توان از سال 1360 تا 1370 نامید.

دهه ای که تمام تصورات در باره صعود های بلند در علم کوه زیر و رو شد.

در سال های آغازین دهه شصت دیواره علم کوه شاهد دو گشایش مسیر بدست ایرانی ها بود. مسیر ایرانی ها در سمت راست قیف دبواره ( بین مسیر 48 لهستان و گرده آلمانها) که توسط کوهنوردان تبریز و تهران در دوسال پباپی بار شد و مسیر آرش.

گشایش مسیر آرش بر رخ شمالی علم کوه را شاید بتوان یک استثنا در کل تاریخ دیواره نوردی ایران محسوب نمود. نمی دانم سرپرست این برنامه هنگام طرح ریزی این صعود نگاهی به اولین صعود مسیر دماغه بر روی دیواره ال کاپیتان داشت با خیر؟

اما این دو برنامه مشابهت های فراوانی را چه از جنبه فنی و چه از جنبه ارزشی دارا می باشند.

اتمام هر دو صعود بیش از یک فصل کاری زمان برد – در هر دو صعود بصورت هوشیارانه ای از تمام مزیت های صعود های محاصره ای استفاده شد – در هر دو صعود چندین تیم به کار در بخش های مختلف مسیر پرداختند – و از همه مهمتر نفرات تیم صعود مدت زمانی بسیار طولانی بیش از یک هفته مداوم را بر روی دیواره سپری نمودند.

تیم آرش در دومین سال تلاش بر روی مسیر خود دست به ابنکار جالبی برای حمل بار بر روی دیواره زد و آن نصب یک قرقره بزرگ از کلاهک اول مسیر فراتسوبها تا تاقجه تراورس (آرش) برای حمل بار بود.

تا جایی که من می دانم تا امروز این تعداد نفر / روز کار انجام شده برای گشایش یک مسیر در ایران بی سابقه بوده است .

تیمی هم که موفق به گشایش مسیر ایرانی ها شد در دومین سال تلاش خود موفق به اتمام مسیر تا انتهای دیواره می شود.

این تیم هم در سال دوم تلاش خود بعد از تراورس از گرده آلمانها خود را به ابتدای مسیر سال قبل می رساند و بعد رساندن تدارکات و استقرار چادر در یک حمله مسیر را تا انتها باز می کند.

شب مانی در هر دو این صعود های به یمن برنامه ریزی و تدارک مناسب به هیج عنوان مشکلی عمده محسوب نمی شد.

در سال 62 اولین تلاش زمستانی برای صعود دبواره توسط تیمی مشترک از کلوپ دماوند تهران البرز قزوین و کوهنوردان کرمانشاه صورت می گیرد. ماحصل تلاش این تیم پر تعداد نصب 300 متر طناب ثابت در زیر دیواره و صعود تا تاقچه اول مسیر لهستان بود.

سال 63 گرده آلمانها توسط دو تیم ( یکی از فدراسیون کوهنوردی و دیگری از کوهنوردان آرش تهران – اراک و چند کوهنورد آزاد ) صعود می شود. این صعود بعد از سال ها تلاش و نثار دو جان دو کوهنورد نام آور ( مرحومان نجاح و فرزین نیا ) طلسم صعود زمستانی گرده بدست ایرانی ها شکست. (تیم فدراسیون بکشب در کمپ ابتدای مسیر و یکشب در بالای سنگ سماور مبادرت به شب مانی می کند و بدلیل تنگی جا یکی از نفرات تا صبح در فضای آزاد و بیرون چادر بسر برد).

هدف یعدی بلافاصله در سال بعد تلاش برای صعود زمستانی دیواره بود. تیمی که در زمستان سال 64 برای شناسایی وارد منطقه علم کوه شد سعی کرد بهترین مسیر را برای انجام اولین صعود دیواره شتاسایی کند و از آن مهمتر مسائل شب مانی را بر روی دیواره حل کند.

اما در تابستان سال 65 دیواره نوردی ایران وارد مرحله ای جدید از تاریخ خود شد.

سنگنوردانی از همدان با همراهی دیگر دوستانشان بر روی علم کوه مبادرت به صعود هایی در کمتر از چند ساعت نمودند.انها در مدتی کل دیواره را صعود می کردند تیم های دیگر یخچال زیر دیواره را....

صعود سه ساعت و بیست و هفت دقیقه ای مسیر فرانسویها

صعود شش ساعته مسیر لهستان

صعود مسیر فرانسویها یکروزه از رودبارک تا قله و برگشت به علم چال

صعود دو مسیر هاری روست و فرانسویها در یک روز

سه مسیر هاری روست – فرانسویها و لهستانیها در کمتر از 12 ساعت

همه و همه نشان دهنده اوج آمادگی تلاش و توانایی سنگنوردان ایرانی بود.

در طی سال های 65 الی 69 چندین نیم مسیر ( شکوه – همدانی ها ) از روی تاقجه قمقمه تا قله بر روی دیواره گشوده شد. و بارها و بارها دیواره از مسیر های گوناگون صعود شد.

پی بردن به کارایی تمرینات اصولی – استفاده از تکنیک های صعود آزاد ( طبیعی ) – استفاده از ابزار سبک تر – بکار گیری کفش های سبک سنگنوردی (و یا نمونه مشابه ایرانی آن زمان کفش آدیوس ) – الگو برداری مناسب از منابع بسیار کمیاب خارجی آن زمان را می توان از زمره عوامل این موفقیت های نامید.

صعود یکروزه دیواره علم کوه بعنوان محکی برای کوهنوردان در آمده بودو اگر تیمی مبادرت به شب مانی بر روی دیواره می کرد ( مسیر های نرمال ) تیمی کند قلمداد می شد .

اما شب مانی بخصوص در تابستان معضل خاصی به حساب نمی آمد. تیم های زیادی هم مسیرهای نرمال را با شب مانی به اتمام می رساندند.

ادامه تلاش های زمستانی بر روی دیواره طی چند سال که متاسفانه با سانحه فوت مرحوم محمد داوودی نیز همراه بود و پشتکار دیواره نوردان (بخصوص در گروه آرش ) در خاتمه منجر به اولین صعود زمستانی دیواره در زمستان 69 شد.

محمد نوری بعد از چندین تلاش نا موفق با همنوردانش طی صعودی انفرادی با سه شب مانی مسیر آرش را صعود می کند.

.................

....................

................................

از سال های آغازین دهه هفتاد هر چند این روال متاسفانه سیر شتابنده خود را از دست داد و تحت شعاع صعود های هیمالایی و برون مرزی و سنگنوردی سالنی قرار گرفت اما صعود بر روی دیواره علم کوه در هر حال جذابیت خود را برای تازه واردان و یا با سابقه تر ها حفظ کرد.

وقتی برای اولین بار می خواستم دیواره را صعود کنم با وجود اینکه می دانستم حتما قرار است یکروزه صعود کنم اما تمام لوازم شب مانی را با خود به همراه داشتم . (طبیعتا حمل کت پر – کیسه بیواک دستکش و جوراب و غذا اضافه بار بیشتری محسوب می شد اما تمام تمرینات ما با احتساب این وزن اضافه در کوله صورت گرفته بود. حتی یکبار در یک برنامه تمرینی شب را بر روی دیواره بند یخچال خوابیدیم تابیشتر باشب مانی و مسائل آن آشنا شویم).بسیاری ار افرادی که شب بر روی دیواره بیتوته بدون امکانات کافی کرده بودند از سرمای سخت آن در حتی در تابستان و از دست دادن توان برای صعود فردا خاطراتی نقل می کردند.

اما نتیجه گیری شخصی من این بود با به همراه داشتن لوازم کافی می شود راحتتر شب را سپری کرد. طبیعتا کسیکه مبادرت یه یک صعود بلند می کند باید قبل از آغاز ارزیابی مشخص و شفافی از مشکلات آن برنامه داشته باشد .

آن صعود یکروزه انجام شد و چند صعود بعد هم همینطور اما یکبار مجبور شدم در مسیری نامتعارف ( 48 لهستان) ودر جایی بسیار نامناسب تر شب را بر روی دیواره در حالت نیمه آویزان و نشسته بر روی طنابی که بصورت تاب به چند ابزار متصل کرده بودم به صبح بیاورم .

شب سختی بود اما نه آن سختی که فکر می کردم . بهمراه داشتن پوشاک مناسب و یک پتوی آلمینیومی بیواک باعث شد چندان خاطره بدی از آن شب در ذهنم باقی نماند.

اما بعد از آن صعود یک سئوال همیشه ذهنم را مشغول می کرد؟

اگر مسیر به گونه ای بود که مجبور به چند شب مانی بر روی دیواره شویم چطور؟

اگر مسیری به گونه ای بود که امکان بیتوته در یک تاقجه مناسب وجود نداشت چطور باید شب را به صبح رساند ( یا اگر در زمستان در نیمه راه مسیر هوا خراب شد راهکار چیست؟)

هر چند جو غالب سنگنوردی بنوعی به شب مانی گریزی متمایل بود و صعودی را موفق و خوب ارزیابی می کرد که یکروزه باشد اما جای این سئوال بی پاسخ مانده بود.

تا حایی که می دانستم بهترین راهکار متدوال شب مانی تا قبل از دهه هفتاد و هشتاد میلادی مکان های معلق استفاده از تور (ننوی) بیواک بود. این وسیله که شباهت زیادی به ننوی ملوان ها داشت به دو میخ (کارگاه ) متصل می شد و سنگنورد باید شب را در آن سپری می کرد.

فشرده شدن بدن شخص در داخل آن و عدم آزادی حرکت در آن نکاتی بود که با دیدن تصاویر کوهنوردان خارجی که از آن استفاده می کردند به ذهن متبادر می شد.

هر چند با همین وسیله به ظاهر ابتدایی و ناراحت سنگنوردان خارجی شب ها بر روی دیواره های بلند بسر برده بودند.

یکی از نقاط ضعف این وسیله نیاز به نصب آن بر روی دو نقطه تقریبا همطراز بود (. امکانی که آشنایان به فن می دانند بر روی دیواره ها براحتی به دست نمی آید.) و برای یک کرده دو نفره پیدا کردن حای مناسب کار آسانی نبوداین وسیله خیلی در ایران نایاب نیود و در برخی از صعود های بلند نیز از آن استفاده شده بود ولی در حقیقت بعلت مسائلی که اشاره شد چندان مورد توجه قرار نگرفت بخصوص از سوی نسل جوان تر سنگنوردان که خیلی هم اهل شب مانی بر روی دیواره ها نبودند.

آشنایی بیشتر با متابع خارحی من را با وسیله ای بسیار کار آشنا کرد ابزاری که باعت باعث یک دگرگونی اساسی در عرصه صعود های دیواره ای بلند چند روزه شد.

Portaledge

این وسیله شبیه به یک سکوی ساده است . از چند فریم آلومینیومی و تسمه و اتصالات آن ساخته شده. قابلیت بر پا شدن و جمل و نقل دارد و بالاکشی آن بر روی دیواره بسیار ساده است.

برای نصب آن تنها به یه کارگاه نیاز دازیم . در اندازه های یک دو و حتی سه نفره ساخته می شود .مدل های پیشرفته آن دارای چادر ( ضد باران و حتی طوفان ) هستند. و مکانی راحت برای استراحت - تجدید قوا را در اختیار صعود کنندگان قرار می دهند.

این وسیله در مسیر های بلند یوسه میتی گرفته تا دیواره های برف آجین پاتاگونیا – از دیواره های بلند پیرینه و آلپ تا ابر دیواره های قره قوروم و هیمالایا و در جایی که سخن از BigWall Climbing است امتحان خود را بخوبی پس داده است.

شب مانی در مسیر فرهنگ دیواره های بزرگ اهمیت – ارزش و روش های خاص خود را دارد و تقریبا تمام کسانی که علاقه مند به این گرایش کوهنوردی هستند زمان مناسب و کافی برای آشنایی با آن صرف می کنند.

اما تا امروز به این مقوله در فرهنگ کوهنوردی ما چندان پرداخته نشده است . ( به غیر از تلاش در خور تحسبن یک کوهنورد کرمانشاهی بر روی بیستون در زمستان و گشایش انفرادی مسیر سختون و شب مانی بر روی Portaledge )

وقتی صحبت از صعود بلند به میان می آید دو انگاره به ذهن می رسد.

یا اتمام مسیر در یک روز

یا از سرما لرزیدن تا صبح.

با این دیدگاه جایی برای تجربه آرامش شگفت شب بر روی دیواره و تجریه اقامت بر روی آن نیست. و طبعتا صحبت از یک صعود یک هفته ای جایی از اعراب ندارد.

کوهنوردی ما امروزه در حال گذار از مرحله ای دیگری است . با سپری شدن موح اولیه صعود های برون مرزی کم کم شاهد این خواهیم بود که سنگنوردان ما راهی صعود های بلند در برح های سنگی قره قوروم شوند . برای نیل به این هدف آن نیاز به فراگیری روش های صحیح شب مانی بر روی دیواره دارند.

اما اقداماتی نظیر حتی طرح فکر نصب جان پناه بر روی دیواره علم کوه پسرفتی بزرگ در روند دیواره نوردی ایران است .

ایده ای که حتی در آلپ بیشتر از 60 سال پیش بایگانی شد.

اگر پر صعود بودن یک دیواره و سرمای آن دلایل ساخت جانپناه محصوب می شود باید حداقل شاهد ساخت چنین سازه هایی بر روی بسیاری از دیواره های آلپ می بودیم.

در هیچ یک از دیواره های بزرگ آلپ ( تاکید می کنم دیواره های آلپ ) مانند دیواره شمالی ماتر هورن – آیگر و یا گراندژوراس شما چنین چیزی نمی بینید.

مقوله پناهگاه داری و جان پناه ها در آلپ بسیار ضابطه مند و قانون مند است . در دهه گذشته اجازه ایجاد هیج سازه ای در منطقه مونبلان داده نشده است.

و حتی ایجاد مسیر های ویا فراتا نیز بشدت مورد بحث و کارشناسی قرار دارد.

مقررات بسیار سخت گیرانه در یوسه میتی مه حتی اجازه کوبیدن رول یا دریل را نمی دهد یا در جایی که در معرض دید باشد. سنگنوردان موظف به برگرداندن زباله ها از روی دیواره هستند .

...........

......................

با این اوصاف آیا دیواره نوردی ما امروز بعد از 84 سال از اولین صعود علم کوه – 71 سال از اولین صعود گرده آلمانها – 53 سال از اولین صعود مسیر شاخک بدست ایرانی ها ( استاد کتیبه ای و مرحوم تفرشی ) و 43 سال از اولین صعود دیواره علم کوه باید درگیر چنین امری و بود یا نبود آن شود؟

اولین ایرانی هایی که مسیر فرانسویها یا لهستانیها را تکرار کردند چطور قریب به چهار دهه قبل با آن امکانات توانستند بر روی دیواره شب مانی کنند اما امروز این امر بصورت مشکلی نمود پیدا می کتد که باید از یک راه حل بسیار منسوخ و شاید مضر برای علاج آن سود برد؟

چرا باید با دید آسان گرایانه به مسیرهای کوهستانی نگاه کنیم.

آیا قرار است در هر جایی که پای کوهنوردان به آن جا می رسد همه گونه امکانات رفاهی و آسایشی فراهم باشد.

مسیرهای پلکانی – ایمن – با جانپناه – با طناب های ثابت برای ما چه چیزی را به ارمغان خواهند آورد؟

گویا در ایران برخی از ما کوهنوردان ایرانی در حال ارائه ترجمان خاصی از کوهنوردی هستیم. ترجمانی مبتنی بر آسایش و سهل نمودن هر دشواری.

ترجمانی که در آن صعود های بلند – گشایش بکر – کار طولانی بر روی مسیر – حل مشکلات مسیر هیج جایگاه ندارد . آنچه مهم است اتمام سریع صعود است. بدوت خلاقیت بدون نوآوری.

برای دوستان عزیز در گروه اسپیلت یک پیشنهاد دارم:

به جای اتلاف انرژی و هزینه در این راه بیایید یا همکاری اهل فن نمونه های Portalgde را در ایران بسازید و در دسترس علاقه مندان قرار دهید.

فرآیند ساخت این وسیله بسیار ساده است . می توان از توان و علاقه مهندسی کوهنوردان صنعتگر ایرانی ( بعنوان مثال شرکت هفت گوهر) در این راه کمک گرفت .

در این حالت هم به رشد دیواره نوردی در ایران کمک کرده اید و هم به جای خراب کردن چهره زیبای علم کوه بر جای جای دیواره های ایران نقشی از آرامش و اطمینان بر جای گذاشته اید.

به یاد داشته باشیم ما همه ما مسئولیم در برابر حفظ کوه ها . همه کوه ها.

اما علم کوه حداقل برای ما چیزی بیشتر از یک کوه است . علم کوه

تاریخ

خاستگاه

و یادگار کوهنودری فنی ایران و آیینه آن است . این آیینه را بدست خود خش دار نکنیم.

 

همین!